روستاي نظم آباد اراك

ساخت وبلاگ

 

روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : نقشه گوگل از ایران,نقشه گوگل از تهران,دانلود نقشه از گوگل مپ, نویسنده : anazmabad8 بازدید : 192 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

به گزارش روابط عمومی فرمانداری ،بمنظور بررسی اختلاف  فی مابین بنیاد مسکن شهرستان واهالی روستای نظم آباد جلسه ای به ریاست قربانی معاون برنامه ریزی وامور عمرانی فرمانداری وباحضور مدیر بنیاد مسکن شهرستان اراک ،بخشدار مرکزی ،شورای اسلامی روستاودهیار نظم آباد ساعت 10 صبح امروز درمحل فرمانداری برگزارو پس از بحث تبادل نظرمقرر گردید.. 1-دهیار روستای نظم آباد گزارش کاملی از شرح ماوقع واختلاف اهالی با بنیاد مسکن تهیه وبه فرمانداری تحویل نماید. 2-مقرر شد با حضور فرماندار ومدیرکل بنیاد مسکن استان،مدیر بنیاد مسکن شهرستان،اعضای شورای اسلامی ودهیار روستا ی نظم آباد از محل اراضی  مورد اختلاف بازدیدمیدانی شود ودرخصوص رفع مشکل تصمیم گیری و اقدام نمایند. روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : جلسه بررسی صلاحیت وزرا,جلسه نقد و بررسی ماه عسل,جلسه نقد و بررسی, نویسنده : anazmabad8 بازدید : 156 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

باسمه تعالی   (مقدمه )   مردم فارس زبان در سراسر ایران  همه با یک لهجه  صحبت نمی کنند . در هر  شهر و دیاری در عین اینکه فارسی صحبت می کنند . لحجه خاص خود را دارند . البته این لحجه ها  اخیرا ًبا توسعه وسایل ارتباط جمعی چون رایو و تلویزیون روز به روز ضعیف تر شده  و کم کم به فراموشی سپرده می شود . در روستای نظم آباد اراک  با وجود فاصله کم با اراک  در قدیم دارای گویش خاصی بوده که هم اکنون  کمترکسی با آن تکلم می کند . البته لحجه روستای نظم آباد بسیار نزدیک به همان لحجه قدیم اراک  بوده . بجز  موارد اندک در برخی واژه ها . تصور می کنم این لغات و واژه ها نزدیک به لحجه لری باشد . سعی کرده ام در این حکایت و داستانی که در ذیل می آید   این واژه ها را بکار گیرم .  شاید بتوان از  فراموش شدن آنها جلو گیری کرد  .  توضیح اینکه اسامی و موضوع  داستان تخیلی است گر چه  در بعض موارد نزدیک به واقعیت می باشد .                                                ماجرا های عام  هیبت الله  .(قسمت اول )  دَم دَمای غروب بود سوار خر داشتم می رفتم خونه نزیک چا بلبل (1)   تو چال خرابا (2) راس جَدِه قشلاق  (3) دیدم یه عده روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anazmabad8 بازدید : 202 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anazmabad8 بازدید : 266 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

نمی دونم یاد تونه یا نه اون قدیما  چهل پنجا  سال پیش وقتی تونظم آباد عاروسی می شد   . یکی از رسم و رسوم عاروسی  این بود که جَوُنا داما یا  بَبَرن حامُم (1)دَساشا حِنا بگیرن رخت نو باپوشن  . وختی ماخاست از حامم در بیا  یه نفر از فامیل داما  یه خروس چاق می برد  پشت بُنِ حامم . چینی که داما از در  حامم در می آمد خروسا پرت می کرد تو هوا  سر داما  میون جمعیت . خروس تا می تونست پر می زد اما آخر میفتاد.  جَوُنا  می هَشتَن پی اش (2) هر کی زرنگ تر بود می گرفتاش و بعضی وختا چند تا از جَوُنا (3) با هم می رسیدن به خروس بی نوا.  یکی سرشا می گرفت یکی دُمشا . یکی پَرِشا  یکی لِنگِشا . خلاصه برت باگوم هرکی می کشید طرف خودش . اِنجَه اِنجَه ش می کردن (4) هر تیکش می فتاد دَس یه نفر . گایی گداری هم (5)  هم سرِ خروسه مُرافه (6) می شد . جونا میون عاروسی می رفتن  قد هم(7) . حا لا خر بیار و باقالی بار کن . آقای سجادی که  هم روحانی بود و هم معلم ده  که  خدا عمرش بده و سلامتی بِشِش بَده  این رسما ور انداخت . تو مچد گفت از این به بعد خروسا دور سر داما بَگردُنن بَدَن به یه فقیر . حالا حکایت زمینای نظم آباد حکایت روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anazmabad8 بازدید : 285 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

این دفه  اگه مُرافه بَشه مِث مُولُو (1)کنار وامیسم(2)   می پام . به مُو چِه  هما بَزنن تا از اون بیشتر . پیش خودم گفتم اَمرو (3) برم تو باغ کِت و فِت کنم (4)  دِسخاله  و تیشه ورداشتم هَشتَم (5) تو خورجین خره و را اِفتادُم دَم اِسل باغ نو که رسیدم دیدم چَن نفر متر گرفتن دَسشون دارن کمرای چال روخونیا مِتر می کنن . ماشین خاک میارن می ریزن رو کمرا  و کِپ (6) می کنن . از گرده خره پریدم پایین . رفتم جلو گفتم چطو (7) می کنید اینا خو مال کسی نابوده . پسر عام سیف الله با یه چویی قَدِ چو سار (8)  آمد طرفم گفت چی شی می گی بری خودت . مگه خبر نداری . آقام هر وقت ماخاسته . از صَرا (9) بیایه  خونه  با خرش همون خر جَفتیه (10) از این جو (11) رد می شده . تازه چند دَفه (12)   سار آزُغه (13 ) انداخته اینجو  . هی چوشا(14) تِکُن تِکُن (15) می داد . یه دَس کشیدم به کَلّم . هَنی (16) قُلمّه (17) سرم درد می کَد . دیدم چارتا بِراراش(18) با چُو از چال روخونه در آمدن  دَر . گفتم آره  راس می گی . یخورده که فِک کردم یادم آمد خدا بیامرز آقات همیشه  از اینجو رد می شد. هَشتُم و (19) و رفتم . یه کمی که رفتم نزیک باغ د روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : ماجراهای مرداک,ماجراهای سندباد,ماجراهای تن تن, نویسنده : anazmabad8 بازدید : 204 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

            از زمانی که در دهه چهل  ساخت کوی صنعتی شروع شد . جاده روستای نظم آباد را چند بار تغییر مسیر دادند . جاده اصلی و کوتاه ترین راه ماشین رو از نزدیک باغ نو شروع می شد مستقیم به  جنب پل جاده آسفالت تهران می رسید.  که هم اکنون نیز مقداری از آن به همان صورت سابق باقی مانده  . پس از احداث جاده کمبر بندی  برای بار چندم  مسیر راه را  تغییر دادند و پلی زیر گذر برای عبور و مرور به روستا ساخته شد که ارتفاع این پل کم است . اتوبوس و کامیونهای بزرگ نمی توانند از این پل عبور کنند .  ناچار برای عبور و مرور اینگونه وسایل نقلیه به روستا از  راه خاکی جنب پل استفاده می شد که متاسفانه بارها و بارها آنرا به این بهانه که خطر تصادف وجود دارد مسدود نموده اند .  نتوانستم این قضیه را برای خود حل کنم چگونه است که لاین طرف شهر صنعتی خطرتصادف ندارد اما به طرف این روستا خطر دارد ؟؟. حال که مسئولین محترم شهر داری اراک مشغول ساخت روگذر علم الهدی به شهر صنعتی می باشند . لازم است عزیزان پیگیر  احداث راهی مناسب برای این روستا باشند . چنانچه  پیگیری نشود  ممکن است  طرح و نقشه دچار تغییراتی گردد و  باز هم  برای ع روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anazmabad8 بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

دوستان عزیز نظم آبادی : مدتی پیش ناخواسته درگیر پیگیری پرونده ( زمین خواری ) خانواده خویش در منطقه راه آهن شدم تقریبا بعد از یکسال متوجه انبوهی از اسناد مجعوله ای شدم ( مهرماه 93 ) سپس روند پرونده را بسیار تغییر دادم ، تمام تلاشم را میکنم شخص مورد نظر شما که مطابق نامه اهالی مظلوم و زحمت کش نظم آباد ( وبلاگ ) در سال 1337 را به دست قانون بسپارم . البته الان که دارم این مطلب را مینوسیم هیمنه پوشالیش را خالی کردم خودش میدونه ، منم میدونم داستان چیه ، حدود دو ماه پیش که تشریفش را آوردن اراک ، با تبلیغات سنگین که دارم میام بکنمش تو گونی و.... از این مزخرفات ، حداقل سه ارگان قضائی و انتظامی و امنیتی در حال حاضر پیگیر شکایت های بنده هستن . اعتقاد قلبی و راسخ دارم تو این مدت پیشرفت پرونده ، قطعا دعای خیر کسانی که ایشان با نفوذ و فشار و ایراد ضرب و جرح ، حقوق شرعی و قانونی چند ساله اشون را گرفته ، از من حمایت و آه و نفرین صدها نفر پشت سر به اصطلاح ارباب ( ارباب نداریم ، ما فقط خدا را داریم ) . در حال حاضر سه پرونده کیفری و هفت پرونده حقوقی را آغاز کردم ، دوستان اگه مدرک قدیمی و یا غیره که بتونه روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anazmabad8 بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

از حدود 55 سال پیش بعضی مراسم ماه محرم در روستا را بخاطر دارم  این روستا بواسطه نزدیکی به شهر و وجود افراد مذهبی در قدیم همواره با روحانیت در ارتباط بوده  پدرم از فردی روحانی  بنام شیخ صالح  که من او را ندیده ام . بسیار می گوید او  در زمان رضا خان  در روستا مدتی ساکن بوده   که فردی انقلابی و متفکر بوده بخاطر  سخت گیری ها یی که  از سوی رژیم پهلوی در رابطه با روحانیت  می شده از قم به این روستا آمده و بسیار مورد علاقه مردم بوده  گرچه  پس از چند سال  بخاطر مخالفت های ارباب و دسیسه چینی هایی که علیه او می شود  با مخالفت و بد رفتاری بعضی از افراد ساکن ده از روستا می رود . نامبرده در ایجاد آشنایی مردم با اسلام نقش بزرگی داشته . از جمله خاطراتی که پدرم از او نقل می کند در مورد مراسم سینه زنی بوده که تمام مردها در مسجد لخت می شده  و سینه می زدند که ایشان از این امر جلو گیری کرده . اینجا لازم است از حجت الاسلام جناب آقای سجادی سلمه الله  هم یاد کنیم که دراین روستا خدمات خوبی انجام داده ایشان در ابتدا  معلم روستا بود و در همان زمان مراسم سخنرانی در محرم و ماه رمضان را سالها بر عهده داشت .   از زم روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anazmabad8 بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25

حتما شنیده اید . سه گاو  سفید و سیاه و قهوه ای در جنگل خوش و خرم دور از آدمیزاد این حیوان دو پا  زندگی می کردند . چون باهم بودند و یکدل و متحد شیر نمی توانست  به آنان آسیبی بزند . شیر با روباه مکار مشاوره کرد . او راهکاری به شیر آموخت که یقین داشت نیم خورده لاشه  گاو ها به او  خواهد  رسید . و آن راهکار این بود که روباه با چرب زبانی به گاو سیاه و قهوه ای القا کرد که این گاو رنگش سیاه است . با شما هم خوانی ندارد حیف نیست  با او دوست و رفیق هستید و ... او را جدا کرد  جدا شدن و تفرقه همان خوراک شیر شدن همان  پس از چند روز سراغ گاو قهوه ای رفت  وقتی گاو سفید تنها شد فهمید جریان چیست ؟ هنگامی که دید شیر بسویش می آید گفت من آن هنگامی خورده شدم که گاو سیاه خوراک شیر شد . حالا حکایت  ما  اهالی نظم آباد است . بخوبی بیاد دارم شاید کودکی ده یازده ساله بودم که نظم آبادیها تصمیم گرفتند  جای خانه های شرکت نفت  جنب خیابان هپکو کنونی را دو باره پس از اصلاحات ارضی  بکارند . همه مشغول بکار بودند که  یکباره دیدم عده ای با قمه ها و چوب چماق بسوی مردمی که در حال درو بودند  حمله کردند ( نوچه های آقا سام  بو روستاي نظم آباد اراك...
ما را در سایت روستاي نظم آباد اراك دنبال می کنید

برچسب : حکایت ما و خدا,حکایت ما و آسیاتک,وبلاگ حکایت ما, نویسنده : anazmabad8 بازدید : 185 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 4:25